یک ادب و یک عذرخواهی رساند «حر» را به آنچه که باید میرسید
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۸۴۳۴۳
طبق سنت قدیمی، شب چهارم محرم متعلق به شهیدی از دشت نینوا است که نامش همچنان در صدر یاران سردار عشق و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) میدرخشد، سخن از سردار سپاه دشمن است که در بزنگاه «شک» و «انتخاب» راه درست را برگزید و چونان شد که امام حسین (ع) در آخرین لحظات عمر دنیاییاش با بهترین لقبها او را بدرقه دیار باقی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی «حر» در سپاه دشمن بود
نامش «حر بن یزید ریاحی» است، همان کسی که از بزرگان قبیله بنیتمیم است و اسم و رسمی دارد. از دوم تا دهم محرم تنها هشت روز فاصله است تا «حر» فاصله دوزخ تا بهشت را طی کند و از انتهای چاه شقاوت و بدبختی به نهایت قله سعادت و خوشبختی برسد. سرنوشت «حر» برای ما درسی است از آزادی انسان در انتخاب راه صحیح زندگی. هر چند «حر» سردار مورد اعتماد امویان است و او کسی بود که راه را بر امام حسین (ع) و یارانش میبندد و طبق دستور کاروان امام حسین (ع) را در سرزمینی بیآب سکنی میدهد و بالاترین گناه را مرتکب میدهد، اما چه میشود «حر» تنها در هشت روز و یا تنها در چند ساعت از لبه تیغ پرتگاه جهنم به دشت امن بهشت میرسد؟
تاریخ روایتگر این چراییها است، راویتگر انتخاب در بزنگاه شک و تردید، آنجایی که روز عاشورا لشکر کفر با جمعیت زیاد درصدد قتل بهترین ذریه رسول خدا (ص) است و چشمان حری که نظارهگر است و با خود کلنجار میرود که کجای تاریخ ایستاده است. بالاخره به زبان میآید و میگوید: به خدا سوگند، من خودم را میان بهشت و جهنم مخیر میبینم و به خدا سوگند، بهشت را با هیچ چیزی عوض نمیکنم، هر چند، تکه تکه و سوزانده شوم!
«حر» در بزنگاه شک و تردید
بزنگاه اول؛ یک ادب
بزنگاه اول در روز دوم محرم اتفاق میافتد، آنجایی که «حر» جایگاه ادب به ساحت حضرت فاطمه زهرا (س) را رعایت میکند و با احترام و عزت از مادر امام حسین (ع) نام میبرد، در جایی که در نخستین گفتوگویش با امام حسین (ع) میگوید: «ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم». امام حسین(ع) میفرماید: «مرگ به تو از این کار، به تو نزدیکتر است».امام حسین (ع) قصد بازگشت دارد، اما «حر» و همراهانش مانع میشوند. در این هنگام امام حسین (ع) به حر با لحنی سرزنشی میفرماید: «مادرت به عزایت بنشیند! چه میخواهی؟» حر پاسخ میدهد: «اگر جز شما هر یک از اعراب در این حال با من چنین سخنی می گفت پاسخش را میدادم! اما به خدا قسم که نمیتوانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم».
بزنگاه دوم؛ یک عذرخواهی
بزنگاه دوم است و حر باید خودش را رها کند، به بهانه آب دادن به اسبش از لشکر جدا میشود، نهیبی بر اسبش میزند، راهی دیگر را در پیش میگیرد، چند قدمی به خیمه امام حسین (ع) نمانده است، دستانش را روی سرش میگذارد و باز هم با خودش زمزمه میکند: خداوندا! به سوی تو، توبه کردم. توبهام را بپذیر که دل دوستانت و فرزندان دختر پیامبرت را لرزاندم. روی رفتن پیش امام حسین (ع) را ندارد. اما باید برود و کار را تمام کند: فدایت شوم! من همانی هستم که مانع بازگشت تو شدم و تو را وادار کردم که در این سرزمین فرود بیایی. به خداوند سوگند گمان نمیکردم که این گروه تو را به این حالی که میبینم، برسانند. من به درگاه خدا توبه میکنم. آیا راه توبهای برای من هست؟
«حر» در کجای تاریخ ایستاده است؟
لحظات پر از استرس و اضطراب برای حر سپری میشود، اما صدای گرم و سراسر پر مهر و محبت امام حسین (ع) او را آرام میکند و از فرزند فاطمه (س) میشنود که آری! خداوند توبه تو را میپذیرد. فرود بیا ! «حر» میگوید: «من سواره باشم، برایت بهتر از این است که پیاده باشم و سرانجام کارم به فرود آمدن (شهادت) منجر میشود. از آنجا که من، نخستین کسی بودم که در برابر تو در آمدم، پس اجازه بده که نخستین کُشته در برابر تو باشم، شاید از کسانی باشم که در فردای قیامت، از مصافحهکنندگان با جدت محمد (ص) باشم». در اینجا است که اعتقاد قلبی حر خودش را نمایان میکند که اعتقاد به معاد اساس رستگاری است و این دنیای فانی بالاخره روی به اتمام میرسد، مهم این است که سربلند آن را رها کرد.
«حر» بعد رهسپار میدان کارزار و رزم میشود، رجز میخواند و میگوید آنچه را که باید بگوید، اما مگر لقمههای حرام میگذارد که شنونده این سخنان، عمق سخنان حر را درک کنند: «ای مردم کوفه! مادرتان به عزایتان بنشیند و گریان شود ! او را دعوت کردید و چون آمد، تسلیمش کردید. ادعای جان دادن در راهش را کردید و سپس، بر او تاختهاید تا او را بکُشید. او را باز داشتهاید و از همه سو، محاصرهاش کردهاید و از روی آوردن به این همه سرزمینهای پهناور خدا برای در امان ماندن خود و خانوادهاش، باز داشتهاید ... چه بد رفتاری با فرزندان محمد (ص) داشتید! خداوند، شما را روز تشنگی (قیامت) سیراب نکند، اگر هم اکنون، توبه نکنید و از آنچه اکنون میکنید، دست نکشید».
«فرهاد قائمیان» در نقش «حر» در فیلم رستاخیز؛ او این سکانس را با زبان روزه در دمای ۵۰ درجه بازی کرده است
غبطه به «حری» که دل امام حسین (ع) را برد
خب! وقتی «حر» پای در رکاب مولایش میگذارد و با تیر خلاص بر شک و تردید همای سعادت را پیدا میکند، اینچنین در آخرین لحظات مورد عنایت امام حسین (ع) قرار میگیرد که حضرت (ع) دربارهاش میفرماید: «اَنْتَ الحُرّ کما سَمّتْک اُمُّک، وَ اَنْتَ الحُرّ فِی الدنیا وَ اَنْتَ الحُرّ فِی الاخِرَةِ»، تو «حُر» (آزاده) هستی، همان گونه که مادرت تو را نامیده است؛ آزاده در دنیا و آخرت، آنگاه امام دست بر چهرهاش میکشد و با دستمالی سر خونی حر را میبندد.
بعد از شهادت «حر» هنگامی که افراد قبیله بنی اسد برای دفن پیکر مطهر شهدا میآیند، طبق یک نقل تاریخی گروهی از قبیله حر پیکر مطهرش را در یک منطقهای قدیمی به نام «نواویس» به خاک میسپرند که این مکان امروز به نام منطقه کاملیه معروف است که در نزدیکی کربلا است.
نمایی از مزار حر در کربلای معلی
سلام بر «حر» لحظهای که به دنیا آمد و لحظهای که در دستان امام حسین (ع) جانش را فدای ولایت کرد.
منبع: خبرگزاری فارسمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: تربیت دینی امام حسین کربلا ادب عذرخواهی امام حسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۸۴۳۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این ۶ جمله را تنها از افراد با شخصیت واقعی و صادق می شنوید
فرانسوا دو لا روشفوکو، نویسنده، اخلاقشناس و فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم، در مورد کمیاب بودن افراد اصیل و صادق صحبت کرده است.
صداقت به معنای باز بودن قلب است. ما آن را در افراد بسیار کمی پیدا می کنیم. آنچه که معمولاً در افراد دیگر می بینیم، تنها یک تظاهر هنرمندانه برای جلب اعتماد دیگران است.
به همه افرادی که در طول زندگی خود با آنها برخورد داشته اید، فکر کنید. واقعاً چند نفر از آنها این حال و هوا را داشتند که لا روشفوکو از آن صحبت کرده است؟
احتمالاً تعداد آنها زیاد نیست. در واقع صداقت و واقعی بودن چیزی کمیاب است.
اما چرا اینگونه است؟ زیرا آنچه که اغلب به عنوان صداقت برداشت می شود، در واقع تنها یک ترفند برای جلب رضایت و اعتماد دیگران است.
پس ما باید در تشخیص صداقت واقعی از تقلبی هوشیار باشیم.
در دنیای تظاهر و عدم صداقت، اصیل و واقعی بودن به ما کمک میکند تا همانی باشیم که واقعاً در عمق وجودمان هستیم.
در ادامه، به بررسی ۶ جمله می پردازیم که آن ها را تنها از افراد صادق و واقعی می شنوید.
۱) «چگونه می توانم به تو کمک کنم تا احساس بهتری داشته باشی؟»به گزارش روزیاتو، مطالعهای که اخیراً در مجله روانشناسی میانفرهنگی منتشر شده، «فضیلت انسانیت، از جمله مهربانی و عشق» را ویژگی اصلی یک فرد واقعی و صادق دانسته است.
به این ترتیب، سوال «چگونه می توانم به تو کمک کنم تا احساس بهتری داشته باشی؟» را ممکن است از یک دوست واقعی بشنوید.
وقتی کسی با این نوع از صمیمیت با شما ارتباط برقرار می کند، در زمانی که اوضاع وفق مراد نیست، می تواند مانند یک کورسوی امید باشد.
آیا می توانید آخرین باری که کسی به شما چنین حمایتی ارائه کرد را به خاطر بیاورید؟ شاید چنین حمایتی را از سوی یک دوست، یکی از اعضای خانواده یا حتی یک غریبه دریافت کرده باشید.
و چه حسی به شما دست داد؟ آیا ایمان شما به انسانیت را کمی تقویت کرد؟ این یکی از نشانه های بارز انسانیت و صداقت است.
۲) «باید در این مورد کاملاً صادق باشم.»ممکن است شنیدن چنین جمله ای در گفتگوهای روزمره کمی غافلگیرکننده باشد. در واقع، هم جدی و هم صریح به نظر می رسد. اما باید عمیق تر به این موضوع نگاه کنید.
ما در عصر سطحینگری و عدم صداقت زندگی می کنیم، درست است؟
با توجه به این موضوع، وقتی کسی مایل است در مورد چیزی با ما کاملاً صادق باشد، به این معنی است که باید چیز مهمی برای گفتن داشته باشد.
در این لحظه، شما شاهد اصالت و صداقت واقعی هستید!
یک فرد واقعی و صادق به دنبال پنهان کردن حقیقت یا اجتناب کردن از موضوعات دشوار نیست. در عوض، صداقت و روراست بودن را ترجیح می دهد.
درست است، گاهی کاملاً صادق و شفاف بودن بهایی دارد.
با این حال، یک فرد واقعی صداقت را مهم تر از هر چیز دیگری می داند و مایل است که با شما روراست باشد.
بسیاری از افراد به این موضوع توجه نمی کنند که صادق و واقعی بودن فقط به معنای رک بودن با اطرافیان نیست، بلکه به معنای رک و صادق بودن با خودتان هم هست. یعنی با معایب خود روبرو شوید، اشتباهاتتان را به زبان بیاورید و به شخصیت واقعی خود احترام بگذارید.
۳) «با این موضوع موافق نیستم.»افراد واقعی و صادق فقط اهل حرف زدن نیستند، بلکه اهل عملند! آنها کاملاً صادق هستند و از اعتقادات خود دفاع میکنند، حتی اگر هر از گاهی با انتقاد مواجه شوند.
به گفته دکتر رونالد ای. ریجیو، استاد روانشناسی سازمانی، افراد خوب یا افراد واقعی حتی در مواقع دشوار «شجاعت» دارند.
شجاعت را به عنوان نشانه ای از صداقت در نظر بگیرید. به گفته دکتر ریجو، شجاعت می تواند به معنی «دفاع از آنچه که به آن اعتقاد دارید» و دانستن اینکه چه زمانی باید «کار درست را انجام دهید» باشد.
فرض کنید با گروهی از همکارانتان برای ناهار بیرون رفته اید و یکی از آنها شروع به صحبت درباره مدیرتان می کند.
ناگهان صحبت به سمت شایعاتی می رود که خیلی تند و تیز است و شما احساس بدی پیدا می کنید.
آیا ساکت می مانید و با گروه همراه می شوید؟ یا شجاعت این را پیدا می کنید که موضع خود را اعلام کنید؟
انتخاب دوم یک نمایش قدرتمند از اصالت و صداقت است. زیرا شنیده شدن نظر شما، به خصوص زمانی که به معنای مخالفت با نظر افراد دیگر است، شجاعت زیادی می طلبد.
این کار ارزش هایتان را نشان می دهد. هنگامی که به صورت آشکارا و واضح می گویید که چیزی را تایید نمی کنید، به وضوح نشان می دهید که در مورد موضوع مورد نظر چه موضعی دارید.
۴) «اگر این روش را امتحان کنیم، چه اتفاقی می افتد؟»آخرین باری که با شخصی مواجه شدید که واقعاً شیفته «چرا» و «چگونگی» دنیای اطرافش است، کی بوده؟
دکتر رهام آل طاهر، روانشناس بالینی، در مقاله ای در مورد فضیلت های انسانی، کنجکاوی را به عنوان نشانه ای از یک فرد واقعی و صادق معرفی کرده است.
هر چه به خودمان اجازه دهیم که کنجکاوتر و خلاق تر باشیم، خرد بیشتری به دست می آوریم و به نوبه خود، آنچه که یاد می گیریم را دوست خواهیم داشت. به گفته دکتر آل طاهر، این امر باعث رشد فضیلت خرد و دانش است.
بیان کردن سوال «اگر این روش را امتحان کنیم، چه اتفاقی می افتد؟» نشان می دهد که یک شخص فکر نمی کند که جواب همه چیز را می داند و به دنبال امتحان کردن راه های جدید است.
در قلب این جمله ساده، گنجینه ای از اصالت و صداقت وجود دارد.
به علاوه، این فقط یک سوال ساده نیست. در واقع، یک دعوت آشکار برای گسترش افق دید است.
کنجکاوی در این پرسش قابل لمس بوده و شما را به قلمرویی از احتمالات و فضایی برای پذیرش دیدگاه ها و ایده های جدید و شاید هیجانانگیز می کشاند.
واقعی ترین و صادق ترین افراد، از مخالفت با باورهای از پیش تعیینشده و شک و تردید به آن ها نمی ترسند.
آنها به خوبی می دانند که کنجکاوی مثل یک GPS است که ما را به سوی دیدگاه های عمیق تر راهنمایی می کند.
۵) «می خواهم مطمئن شوم که چیزی از قلم نیفتاده است.»اصالت و صداقت نقش مهمی در خرد و آگاهی دارد.
هنگامی که فردی با خود صادق بوده و پذیرای یادگیری از دیگران است، احتمال بیشتری دارد که تصمیماتی مطابق با ارزش های خود بگیرد.
این نشانه ای از صداقت و واقعی بودن است.
افراد عاقل فقط حدس و گمان نمی زنند، بلکه استراتژیکترین متفکرانی هستند که میشناسید.
آنها می دانند که عجله کردن در تصمیمگیری ها بدون بررسی همه گزینه ها می تواند به نتایج نامطلوبی منجر شود.
این افراد زمان و انرژی خود را صرف جمعآوری اطلاعات، گوش دادن به دیدگاه های مختلف و ارزیابی پیامدهای احتمالی می کنند.
۶) «می خواهم بیشتر بیشتر بدانم!»افراد واقعی و صادق بسیار مشتاق هستند که بیشتر بیاموزند.
یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ در مورد قدرت شخصیت نشان داد که «علاقه به یادگیری» با احساسات مثبت ارتباط زیادی دارد.
«می خواهم بیشتر بدانم» عبارتی است که مظهر عشق و علاقه به یادگیری است. افراد واقعی به آنچه که از قبل می دانند، راضی نمی شوند.
در واقع، آن ها همیشه تشنه تجربیات جدید، دیدگاههای تازه و هیجان کشف کردن هستند.
کانال عصر ایران در تلگرام